شکست توطئه نامشروع جلوه دادن جمهوری اسلامی/ انقلابی که امید مستضعفان شد
چهارشنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۴، ۰۱:۴۵ ب.ظ
سیاستمدان آمریکایی که فعالانه سیاستهای خصمانه بر ضد ایران را دنبال میکنند، همواره در راستای اهداف ژئواستراتژک خود، تصویری موهوم از ایران ارائه میدهند و جمهوری اسلامی را فاقد مشروعیت معرفی میکنند؛ توطئههایی که هر بار با خروش انقلابی مردم رنگ باختند.
از زمان انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 یکی از اصلیترین اعتراضات غرب به جمهوری اسلامی ایران ادعای عدم مشروعیت است. در آستانه سی و پنجمین سالگرد تأسیس جمهوری اسلامی ایران نگاهی به تلاشهای غرب برای غیر مشروع جلوه دادن دولتمردان ایران بر اساس داستانهای ساختگی میاندازیم.در حقیقت تصویری که از انتخابات ریاست جمهوری سال 2009 توسط سیاستمدران و رسانههای غرب، با وجود نقشآفرینی پنهان آنان در آن حوادث، به عنوان یک شکست ترسیم شد، یکی از مصادیق تلاش برای غیر مشروع جلوهدادن نظام جمهوری اسلامی ایران است. اما چقدر این ادعای غرب که جمهوری اسلامی نماینده اکثریت مردم نیست، با معیارهای منطقی خودشان مطابق بود!
با نگاهی به تاریخچه عملکرد غرب، تلاش آنها دربرچسپزدن به دولتها و حکومتهای غیرهمسو با تفکرات خود با القابی چون بنیادگرا، غیرمشروع، غیر دموکراتیک و ... امری عادی و طبیعی به نظر میرسد. این اقدامات در حقیقت تلاشی پنهان در راستای سیاستهای شرقشناسانه کارگزاران غربی به منظور دستیابی به اهداف ژئواستراتژک است. سیاستی که درباره جمهوری اسلامی ایران نیز صدق میکند.
فلینت لورت، کارشناس امور خاورمیانه در شورای امنیت ملی آمریکا و تحلیلگر سازمان سیا و هیلاری مان لورت، کارشناس شورای امنیت ملی آمریکا در کتاب جدیدشان به نام «عزیمت به تهران» بیان میکنند که چگونه درک آمریکا حتی تحصیلکردههای سطوح عالی از ایران و مردم ایران بهوضوح اشتباه است. این دو، جهل به واقعیات ایران را به پروژه ایرانهراسی در برنامههای سیاست خارجی آمریکا نسبت میدهند.
رویای پوچ و شعارهای دروغین
در این کتاب آمده است که کمپینی برای بازسازی خاورمیانه در راستای اولویتهای آمریکا وجود دارد. در راستای این اهدف ایالات متحده از مفاهیم و شعارهایی همچون سرنوشت محتوم سخن میگوید، بدین معنی که این سرنوشت آمریکا است که خاورمیانه را بسازد. امپراطوری عدالت، ساختن جهانی امن برای دموکراسی، استراتژی تهاجمی برای آزادی رهبری جهان آزاد.
اینها شعارهایی است که در طول تاریخ کوتاه ایالات متحده به نام سیاست خارجی آمریکا به تصویب رسیده است. در انتخابات سال 2009 ریاست جمهموری ایران جنش سبز نمادی از تمامی این مفاهیم و شعارها شد. در نهایت تمامی این مفاهیم و شعارها حاکی از رویکرد شرقشناسانه نسبت ایران است.
ارائه تصویر موهوم از وضعیت ایران
نویسندگان کتاب سیاستمدان آمریکایی را که به طور فعالانه سیاستهای خصمانه بر ضد ایران را دنبال میکنند به 4 گروه تقسیم میکنند؛ نومحافظهکاران در سمت راست، انترناسیونالیست لیبرال در سمت چپ، لابی طرفدار اسرائیل و ایرانیان مهاجران. این گروهها مصرانه خواستار ارائه یک تصویر خیالی و موهوم از ایران بر اساس ایدئولوژی و تفکر شرقشناسی هستند.
اما چطور میتوان این دروغها را به جای حقایق منتشر کرد؛ این دقیقا همان جایی است افسانهسازان و داستانپردازها کار خود را شروع میکنند. فهمیدن اینکه اساطیر در تاریخ معاصر نقش مهمی داشتهاند چندان هم سخت نیست؛ در حقیقت تشکیل اسرائیل بر مبنای یک سری از همین اساطیر بوده است.
داستانپردازی برای برپایی ساختار فکری درباره جهان اسلام
با استفاده از این استراتژی، عدم مشروعیت دولت ایران بر پایه این ادعا که مردم از جنبش سبز حمایت میکنند، داستانپردازی شد. البته جنبش سبز در ایران طرفدارانی داشت اما نکته این است که در نمایش غرب حقیقت انتخابات سال 2009، در این فرضیه که جنش سبز پیروز انتخابات است، گم شد.
لورت مینویسد که برنامه داستانسازی آمریکا و صهیونیزم از ایران ادامه برپایی یک ساختار فکری بزرگ درباره جهان اسلام است. در اینجا شرقشناسی، خلاصهایی از فرهنگ و جامعه اسلامی میسازد و اسلام را در تضاد با ارزشهای دنیای مدرن مانند عقلانیت برابری و فردیت معرفی میکند و مردم خاورمیانه را بیگانه با این مفاهیم و ارزشها میسازد.
دنیایی که در آن هر چیزی که غربی است، حقانیت دارد و هر چیز غیر غربی مشروعیت ندارد. در ادامه از دیدگاه نویسندگان کتاب شرح میدهند که چگونه انگلیس و فرانسه به مداخلات خود در خاورمیانه مشروعیت میبخشیدند و حالا آمریکا همان کار را دارد انجام میدهند و هدف اصلی در این بین، ایران است.
جالب اینجانست که در خاورمیانه اگر کشوری در امورات کشور دیگر مداخله کند غرب آن را تحمل نمیکند، مگر اینکه کشور مداخلهکننده دستنشانده غرب باشد. این طرز رفتار غرب مسئله جدیدی نیست و سابقه تاریخی دارد.
همان طور که از ورود ایران به گفتوگوهای صلح پاریس در سال 1919 جلوگیری شد، از ورود ایران به کنفراس ژنو 2 درباره سوریه نیز به دلیل مشکلساز بودن جلوگیری شد. همان طور که دیدید چطور 2 رویداد متفاوت در یک فاصلهای نزدیک به یک قرن چگونه منجر به رفتار یکسان غرب نسبت ایران شده است.
با توجه به ناکافی بودن دانستههای کشورهای غربی از ایران نمیتوان به درک و فهم آنها از جمهوری اسلامی اعتماد کرد. اما چگونه میتوان حقانیت دولت جمهوری اسلامی را به عنوان نماینده اکثریت مردم ایران را ثابت کرد؟ شاید مشخصترین پاسخ در پایگاه قدرت جمهوری اسلامی ایران است. در این رابطه به پیام امام خمینی(ره) به زائران خانه خدا به مناسبت حج سال 1358 در کمتر از هفت ماه بعد از انقلاب ایران نظری میاندازیم:
اسلام؛ شکننده بتپرستیها و خودپرستیها
«قابل انکار و محتاج به تذکر نیست که اسلام بزرگ، دین توحید و شکننده شرک و کفر و بتپرستیها و خود پرستیهاست؛ دین فطرت و رهائی بخش از قید و بندهای طبیعت و وسواس شیاطین جن و انس در نهان و ظاهر است. مع الاسف مسلمین در طول تاریخ نتوانستهاند از این نیروی آسمانی و کنگره اسلامی استفاده شایانی به نفع اسلام و مسلمین داشته باشند. از جمله وظایف در این اجتماع عظیم دعوت مردم و جوامع اسلامی به وحدت کلمه و رفع اختلافات بین طبقات مسلمین است که باید خطبا و گویندگان و نویسندگان در این امر حیاتی اقدام کنند. باید با به وجود آوردن جبهه مستضعفین که با وحدت جبهه و وحدت کلمه و شعار «لااله الا الله» از تحت اسارت قدرتهای شیطانی اجانب و استعمارگران و استثمارگران بیرون آیند و با اخوت اسلامی بر مشکلات غلبه پیدا کنند».
حتی یک درک سطحی از این پیام پایگاه عظیم فکری که جمهوری اسلامی بر اساس بهوجود آمده را نمایان میکند و قدرت آن را نشان میدهد. این فقط مسلملنان ایران نبودهاند که از رفتار بد غرب رنج بردهاند بلکه تمامی تمدنهای غیرغربی که شامل کشورهای اسلامی نیز میشود، این طور بودهاند. برای همین امام خمینی(ره) به تشکیل جبهه متحد مسلمانان از همه مذاهب و فرق توصیه میکند. این تنها راهی است که مسلمانان میتوانند آزاد شوند و از خود در برابر حملات کسانی که آروزی تسلط بر آنان را دارند، دفاع کنند.
این اصل اساسی ابراز همدردی و متعهد بودن به همه مظلومان جهان (مستضعفین) و فراخوانی برای عمل به آن به عنوان بخش جداییناپذیر فلسفه جمهوری اسلامی ایران باقیمانده است. این همان فلسفهایی است که جمهوری اسلامی تبدیل به دموکراتیکترین حکومت خاورمیانه حتی با استانداردهای غربی کرده است. چیزی که پیروزی حجتالاسلام حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری سال 2013 سندی بر این مدعاست. در همین راستا بیداری اسلامی یا تعبیر بهار عربی میتواند نشانهای از آرمانهای انقلاب اسلامی ایران باشد.
اگر وحدت اسلامی که امام خمینی(ره) از آن یاد میکند به واقعیت تبدیل شود آن گاه این بدان معنی خواهد بود که تمامی مسلمانان و حتی غیرمسلمانان تحت ستم دنیا اختیار منابع امورات و سرنوشت خود را به دست میگیرند و این پایگاه قدرت امروز جمهوری اسلامی است.
بنابراین به هیچوجه عجیب نیست که قدرتهای غربی و در رأس آن آمریکا تمامی انواع دسیسه و نیرنگها را به منظور جلوگیری از وحدت مسلمین به کار گیرند. برای همین است از سیاست تفرقه بیانداز وحکومت کن در این منطقه بسیار استفاده میشود.
شرکت مردم در انتخابات بیان آرمانهای دموکراتیک آنان است. اگرچه قانون اساسی ایران مشتمل بر مفهوم نظم دینی در درون دولت و بر مبنای احکام الهی است، اما مهم این است که مدیریت جامعه بر مبنای دیدگاه دموکراتیک است. قانون اساسی که توسط بنیانگذرانش بر اساس مشارکت مردم در فرآیندهای سیاسی تنظیم شده است.
نظام ایران داری یک مجلس قانونگذاری بر اساس رأی مردم است. با در نظر گرفتن اینکه دموکراسی در انحصار غرب نیست و اینکه دموکراسی میتواند اشکال مختلفی داشته باشد، میتوان دموکراسی را در درون چهارچوبهای مذهبی را طراحی کرد؛ کاری که الزاما نباید بر اساس الگوهای غربی انجام پذیرد.
* گزارش از محمد حقیر با عنوان cutting free from dependency منتشر شده در مجله Islam Today
ترجمه : مهدی محمدزاده
وبت بسیار زیباست.
اگه وقت داری به حرفم گوش کن.
راستش من یه نویسنده و شاعر نوجوانم که متولد سال 80 تبریز هستم. تا به حال 27 اثر چاپ شده در روزنامه هایی همچون همشهری دارم.
راستش با مردم و مخاطبان حرف های نگفته ای در دل داشتم که آخر به این نتیجه رسیده که تمام نوشته هایم را در قالب وبلاگی به نام وصیت نامه به نمایش بگذارم.
اگر دو دقیقه ای وقت داری ب مطالبم تو وبلاگ توجه کن و نظر بده.
ممنون میشم نقد و انتقاد هم کنید.
حتمااا ها یادتون نره. منتظرم.[گل]